یک سبد شعر و غزل

ساخت وبلاگ

هم‌چو من شکارچی
چه ‌کسی دیده؟
چِل‌تر از چلچله‌ام
شکار به رویم خندیده

چِل‌تر از چلچله‌
هر جا بشود خانه‌دار می‌شوم
دلم اما در خانه بند نمی‌شود
می‌آیم شکار کنم، شکار می‌شوم

بیژن الهی

یک سبد شعر و غزل ...
ما را در سایت یک سبد شعر و غزل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abasket-of-lyrica بازدید : 64 تاريخ : پنجشنبه 31 فروردين 1402 ساعت: 12:20

از حواشی جدیدم با اقای طبقه سه میتونم به این اشاره کنم که چندین باره که موقع رفت و آمدای من تو حیاط هست و میبینه که بدون شال میرم و میام دیروز تا کلید و انداختم توی در دیدم باز تو حیاطهمنتظر اسانسور بودم که دیدم با وقاااااااحت تمام الکی گوشیشو گرفت در گوشش و گفت سلام میخواستم چند مورد کشف حجاب و گزارش بدم توی محله ما چند نفر هستن که هر روز بی حجاب میرن و میان من دیدمشون.من هم که مات و متحیر عالم با مکث کوتاه فقط یک ثانیه برگشتم خیره نگاهش کردم که حالا چقدر بهت میدن؟ و گویی جهان به هیییچ جام نیست رد شدم و رفتم.انقدر این حرکتش روی مخم بود، مدام فکر میکردم چرا انقدر ادم مریض و روانیه که دقیقا جایی که کسی هییییچ کاری به حواشیش نداره خودش برای خودش دردسر درست میکنه، همش فکر میکردم چیکار کنم که ادبش کنم تا بار آخرش باشه از این ادا اصولا درمیاره، خلاصه چندتا پست قبلی گفته بودم یه بار اومدم توی حیاط و دیدم داره گل میکشه و تا منو دید ترسید فکر کرد حالا یه راست می‌برمش کمپ :)))منم که بدجنس عالم از این داستان استفاده ابزاری کردم و دقیقا امروز که باز توی حیاط دیدمش الکی گوشیمو برداشتم و گفتم سلام من نمیدونم قاچاقچی داریم تو ساختمونمون یا ساقی یا مصرف کننده با وضعیت حاد که هر ثانیه تو کل ساختمونمون بوی انواع و اقسام مواد‌های مخدر میاد چه خبره واقعا یکی رسیدگی کنه و کلی پیازداغشو زیاد کردم که بله خداروشکر صاحب خونمون خیلی اقای محترمیه ایشونم پیگیره :))و به ثانیه نکشید که اقای پرحاشیه‌ی همسایه متواری شد :))من هیچ‌وقت آدم آزار رسوندن به دیگری نبودم و نیستم اما جایی که حس کنم کسی داره دم زیادی برام تکون میده قطعااااا دمشو میچینم.حالا امیدوارم که دیگه همین‌جا ختم به خیر بشه و باز نخواد یه داست یک سبد شعر و غزل ...
ما را در سایت یک سبد شعر و غزل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abasket-of-lyrica بازدید : 72 تاريخ : پنجشنبه 31 فروردين 1402 ساعت: 12:20

در باب افیونیچیزی که جدیدا متوجهش شدم اینه که تو ساختمونمون بیان کردن اینکه دقیقا بعضی وقتا بوی چی میاد تبدیل به تابو شده. یعنی همه میدونن بویی که از دریچه کولر میاد بوی تریاک یا علفه اما هیچ‌وقت مشخصا اسم نمیارن بوی چیه و سر بسته میگن بوی مواد مخدر میاد :)) قضیه تا اونجا پیش رفت که چند شب پیش همسایه طبقه بالایی که اونم یه دختر تنهاست بهم پیام داد که توام بوی بد و حس میکنی گفتم نه بوی چیه؟ گفت بوی مواده دیگه:)) حالا من اصرار اصرار که اخه چه موادی این همه مواد وجود داره و اونم ادای... که من نمیدونم بوی چیه اما بوی بدیه و مشخصا هم بوی مواد مخدریه که اسمشو نمی‌دونم! اخه اگه اسمشو نمیدونی که پس از کجا میدونی بوی مواد مخدره:)) خیلی زرنگ‌طور یه دستی‌ام می‌زد وسطاش که ببین تو نمی‌دونی بوی چی می‌تونه باشه؟ که خوشبختانه منم بویی حس نکرده بودم و نتونستم نوع ماده مخدر و براش تشخیص بدم! نه که اخه خودم مواد باز و تریاکی و پا منقلی و این کاره‌ام :)) توقع داشت اسمشم من یادش بدم. خلاصه یکی دو بار دیگه‌ایی هم که پیش اومد فهمیدم اتفاقا همه خیلی خوبم میدونن داستان چیه اما سر اینکه فقط ثابت کنن چون خودشون اهلش نیستن پس بو رو نمیشناسن هم(!) کسی حاضر نیست مشخصا اسم ماده رو بگه. این گذشت تا همین دیروز که مجبور شدم وسط روز یکی دو ساعت از سر کار برگردم خونه اومدم توی کوچه دیدم عجب بوی تنباکویی میاد تو دلم گفتم مردم تعطیلن تو عید نشستن پای قلیون رسیدم به در حیاط خودم دیدم عجب بوی علفی میاد همینجور بیشتر بو می‌کشیدم که در و باز کردم و دیدم به به همسایه طبقه سومی پرحاشیه مشغوله. یه جوری‌ام منو دید ترسید و بساطشو جمع کرد انگار من رسیدم که ببرمش کمپ ترک اعتیاد :)) خلاصه خواستم بگم دیگه یک سبد شعر و غزل ...
ما را در سایت یک سبد شعر و غزل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abasket-of-lyrica بازدید : 67 تاريخ : پنجشنبه 24 فروردين 1402 ساعت: 4:06

مواجهه شدن با نبودن تو برای من مثل مواجهه با بی‌خانمانی بود

بی‌خانمانی محض.

حس می‌کردم پناه‌گاه امنی که تمام نوروز‌ها و تابستان‌های کودکی و بعد‌ها تمام روزهای دانشجویی داشتم رو از دست دادم.

شازی عزیزم

بهاری که بدون تو بیاد برای من قطعا رنگ و بوی دیگه‌ای داره.

اما من اگه از تو شاد زیستن و همواره امید داشتن رو نیاموخته باشم چطوری می‌تونم نوه‌ی تو باشم؟

یک سبد شعر و غزل ...
ما را در سایت یک سبد شعر و غزل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abasket-of-lyrica بازدید : 62 تاريخ : پنجشنبه 24 فروردين 1402 ساعت: 4:06